سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوربین مداربسته / اخبار / تجهیزات حفاظتی / نصب دوربین مداربسته

همه میفروشند اما همه خوب نمیفروشند

    نظر
همه می فروشند، اما همه خوب نمی فروشند. اگر پزشک، وکیل، ساختمان ساز، کارگزار املاک یا… باشید، گاهی باید خود، ایده ها یا خدمات تان را بفروشید. برای بقا و کسب برتری در جو رقابتی امروز باید روش متقاعد کردن افراد و فروش را بیاموزید. محصولتان را بشناسید، بر چالش ها غلبه کنید و به دنبال فرصت هایی برای تبدیل شدن به یک فروشنده حرفه ای باشید.

فروش «ارائه راه حل»

فروش «مشورتی» یا فروش «ارائه راه حل» جایگزین روش «بگو و بفروش» سال های گذشته شده است. فروش «ارائه راه حل» شامل ایجاد ارتباط با خریداران احتمالی، شناخت آن ها، تشخیص مساله و سپس ارائه راه حل از میان محصولات و خدمات خودتان است. این مهارت ها نیازی به داستان سرایی و ارائه فروش ندارد: هرکسی می خواهد فروشنده حرفه ای شود، می تواند آن ها را یاد بگیرد و در آن ها استاد شود. اغلب افراد با قانون 20-80 آشنا هستند. 80 درصد فروش شرکت نتیجه کار 20 درصد فروشندگان است. برای اینکه جزء 20 درصد فروشندگان برتر باشید، باید فکر، نگرش و عملکردتان مانند یک فروشنده حرفه ای باشد. سفارش گرفتن و استفاده از تکنیک های سخت فروش کافی نیست، بلکه باید به خریداران کمک کنید تصمیم درستی اتخاذ کنند و چیزی که واقعا نیاز دارند را بخرند.

شش حوزه مهم

فروشندگان برتر باید همه مطالب شش حوزه مهم «کسب وکار، صنعت، شرکت، محصول، فروش و رفتار» را بیاموزند. همواره برای ارتقای توان و استراتژی فروش تلاش کنید. از خودشیفتگی و رکود دوری کنید و رفتار درستی داشته باشید تا در میان 20 درصد فروشندگان برتر شرکت قرار گیرید. برای رسیدن به این هدف، تصویری حرفه ای از خود ارائه دهید. مناسب صنعت لباس بپوشید. همیشه مطمئن به نفس و موفق به نظر آیید. مطالب فروش منظم، سازمان یافته و به روز تهیه کنید.

اطلاعات و زمانتان را سازماندهی کنید

چه برای سازمانی کوچک یا بزرگ کار کنید و چه فروش مستقل داشته باشید، وقتی در کار فروش هستید، در واقع کسب وکار شخصی تان را اداره می کنید. زمانتان را به دقت برنامه ریزی کنید و یادداشت های شفاف و دقیق داشته باشید. فهرست خریداران ارزشمندترین دارایی تان است. این فهرست را در کامپیوتر مرتب کنید یا از یک سیستم ساده بایگانی استفاده کنید. جلسات، گفتگوها، اقدامات عملی و جزئیات را ثبت و ضبط کنید.
تنظیم زمان برای بهره برداری حداکثری از هر روز، هنر است. در انتهای هر روز فهرستی از کارهای روز بعد تهیه کنید. روز بعد را با اولین مورد فهرست آغاز کنید. شاید به همه فهرست نرسید، اما حتما به موارد اصلی خواهید رسید. زمان رسیدگی به ایمیل ها را مشخص کنید. ارتباطات کاغذی را کنار نگذارید.

نگرش درست

اگر بر خلاف شرایط منفی، دید مثبتی داشته باشید، به نگرش درست دست یافته اید. توانایی خود برای موفقیت را باور داشته باشید و بر اساس آن باور عمل کنید. انتظار بُرد داشته باشید. برای رسیدن به نگرش برنده از 10 نکته زیر استفاده کنید:
1. بدانید اشتیاق و نه توانایی اساس موفقیت است.
2. اهدافتان را مشخص کنید.
3. اهدافتان را برنامه ریزی کنید.
4. باید خودتان را باور داشته باشید.
5. مدام بپرسید «چگونه می توانم آن را بهتر انجام دهم؟»
6. در میوه بلوط، درخت بزرگ بلوط را ببینید. به آینده و شکوفایی استعدادهای درخشانتان فکر کنید.
7. عادت تعریف از دیگران را در خود پرورش دهید.
8. اعتماد به نفس پیدا کنید.
9. شرایط سخت را مدیریت کنید.
10. مشتاق باشید.

ایجاد کسب وکار

هر فروشنده چند خریدار را از دست می دهد. برای مقابله با این مشکل، مدام معامله جدید ایجاد کنید. بهترین منبع ایجاد معاملات جدید فهرست خریداران است. نیازهایشان را برطرف کنید. روابط خود با خریداران فعلی را عمیق تر کنید تا جریان های درآمدی جدیدی به دست آورید.
انسان ها ناخودآگاه از واژه «نه» می ترسند. درحالی که «نه» در فروش شاید فقط به معنی «امروز نه» باشد. فهرست همه افرادی که گفته اند «نه امروز نه» از ارزشمندترین دارایی ها است.
به صورت دوره ای با این خریداران احتمالی ملاقات کنید. شاید از زمان آخرین ملاقات تغییراتی به وجود آمده باشد. با هر کسی که تاکنون درخواست داده است، تماس بگیرید. از خریداران راضی بخواهید مشتریان جدیدی به شما معرفی کنند. وقتی مشتریان شغلشان را تغییر می دهند، آن ها را پیگیری کرده و رابطه تان را حفظ کنید.

سیزده قانون فروش موفق

خریداران امروزی بسیار پیچیده هستند. رقابت سخت تر است، انتخاب های بیشتری وجود دارد و می توانید فقط با یک کلیک به انواع اطلاعات دسترسی پیدا کنید. فروشنده موفق برای مقابله با این تغییرات باید از «13 قانون فروش حرفه ای» معاصر پیروی کند:

1. به افراد بفروشید. به شرکت نفروشید، به شخص بفروشید. درباره ماهیت انسان ها مطالعه کنید تا ارتباط بهتری با انواع افراد برقرار کنید.

2. خودتان را بفروشید. افراد را تشویق کنید درباره خودشان حرف بزنند. به حرف هایشان علاقه نشان دهید و دنبال نقاط اشتراک باشید.

3. سوالات مناسب بپرسید. بی وقفه درباره محصولات و خدمات تان صحبت نکنید. از مشتریان بپرسید چه می خواهند و با توجه به راه حل ها و محصولات تان به آن ها پاسخ دهید.

4. گوش دهید. به دقت گوش دهید تا اطلاعاتی کشف کنید که به فروش کمک می کند.

5. ویژگی ها را به مزایا ربط دهید. شما محصول را نمی فروشید، بلکه مزایای آن را می فروشید. مشتری همیشه می خواهد بداند «چه نفعی برایش دارد؟»

6. نتایج را بفروشید. به مشتریان بگویید محصول یا خدمت تان چه نفعی برایشان دارد. نتایج را بفروشید نه محصول را.

7. به منطق تکیه نکنید. بسیاری افراد بر مبنای احساسات خرید می کنند، نه منطق.

8. در استفاده از دانش محصول گزینشی عمل کنید. دانشتان را بذل و بخشش نکنید. خریدار را خسته نکنید. فقط به افرادی بفروشید که علاقه نشان می دهند.

9. نکات منحصربه فرد فروشتان را مشخص کنید. نکات منحصربه فرد فروش مخصوصا در سه حوزه «محصول یا خدمت، شرکت و خود» را به خوبی بلد باشید و آن ها را برای خریداران احتمالی توضیح دهید.

10. نگویید «قیمت این قدر است». بیشتر بر ارزش تمرکز کنید نه هزینه، اما صحبت درباره قیمت را هم فراموش نکنید.

11. شرایط قیمتی. قبل از اعلام قیمت محدوده بودجه خریدار را مشخص کنید. ناتوانی در شناخت شرایط خریدار منجر به شوک قیمتی و از دست دادن فروش می شود.

12. فقط حرف نزنید، نشان دهید. اجازه دهید خریدار محصول را لمس کند، ببیند و تجربه کند. بر مزایا و راه حل ها تمرکز کنید نه فقط بر آنچه می فروشید.

13. رقبا را زیر سوال نبرید. هرگز رقبا را نقد یا تمسخر نکنید. خریدار نباید فکر کند از رقبا و محصولاتشان می ترسید.

نهایی کردن فروش

نهایی کردن فروش کار اسرارآمیزی است. بهترین زمان نهایی کردن فروش وقتی است که خریدار رضایت کامل خود را نشان می دهد و آماده ادامه کار است. در این نقطه، فروش را متوقف کرده و یکی از رویکردهای زیر را به کار گیرید:
• خوب، دوست دارید این خرید به کجا ارسال شود؟ برای خاتمه دادن به ماجرا.
• طلایی را دوست دارید یا نقره ای را؟ برای ارائه گزینه.
• آیا صندلی های چرمی را می خواهید؟ برای پرداختن به یک نکته فرعی.
بعضی خریداران تمایلی به اتخاذ تصمیم خرید ندارند. از زیر آن شانه خالی می کنند، کار را به تعویق می اندازند یا روی نکات بی اهمیت تمرکز می کنند. محکم باشید. به خریدار کمک کنید مشکلش را حل کند و تصمیم بگیرد.



7اصل متوقف کردن تبلیغات

 

ارتباطات دارای قدرت متوقف کنندگی(قدرت متوقف کردن یعنی اینکه بتوانید با تبلیغ و سایر ارتباطات بازاریابی مردم را از رفتن بازدارید و آن ها را وادار کنید که بنشینند و به شما توجه کنند.) ؛ واکنش هایی از این قبیل به وجود می آورد: «چه گفتی؟» یا «آن را دیدی؟» این نوع ارتباطات میزان توجه را بالا می برند. برخلاف اغلب ارتباطات بازاریابی که حتی برای یک لحظه هم نمی توانند جلب توجه کنند.

مشتریان هرروز با هزاران پیام بازاریابی، علاوه بر پیام شما، بمباران می شوند. این تراکم بالای پیام های ارسالی در حیطه ی بازاریابی باعث می شود که اغلب تلاش ها برای برقراری ارتباط ناکام بماند و به اکثر تبلیغات هیچ توجهی نشود.

از مردم بخواهید 5 مورد از آگهی هایی را که شب پیش از تلویزیون دیده اند، به یادآورند (اگر تلویزیون تماشا کرده باشند، حتماً تبلیغات زیادی دیده اند). به واکنش هایشان دقت کنید. وقتی با درماندگی سعی می کنند به یادآورند که چه چیزهایی باید دیده باشند، نگاهی سردرگم بر چهره شان نقش می بندد. کمی بعد احتمالاً می گویند: «بله… آن آگهی بامزه که مرده…» و به همین شکل چندین آگهی را به خاطر می آورند. البته اگر مجموعه آگهی های دیشب جالب بوده باشد؛ و از میان این ها شاید نام یک یا دو محصول تبلیغ شده را نیز به یاد داشته باشند؛ اما به ندرت تمام نام ها را به یاد دارند. قیمت طراحی سایت

اگر همین طور ادامه بدهید و این بار درباره ی تبلیغات چاپی سؤال کنید، مثلاً در مورد مجله، روزنامه، بروشور، یا نامه های الکترونیکی، بسیار احتمال دارد که فهرستتان کاملاً خالی بماند. خیلی ها حتی یک آگهی تبلیغاتی در مجله ای که دیروز خوانده اند را به یاد نمی آورند. مگر آنکه فعالانه آن ها را به پاسخ گویی ترغیب کنید. اگر در مورد تبلیغات رادیو هم بپرسید، با همین مشکل مواجه می شوید. این فعالیت ساده اهمیت قدرت متوقف کردن را آشکار می کند. تبلیغات شما باید بیشتر از تبلیغات دیگران قدرت متوقف کردن داشته باشد، زیرا حتماً می خواهید افراد بسیار زیادی به محصول شما فکر کنند و آن را در خاطر نگه دارند! طراحی سایت اختصاصی     

اصول متوقف کردن

بنابر نظر هانلی نوریس، کسی که زمان زیادی را به تعلیم کارکنان «یونگ و روبیکام» برای تهیه ی تبلیغات بهتر، گذرانده است، با هفت اصل می توانید یک آگهی تبلیغی یا هر ارتباط بازاریابی را به یک متوقف ساز واقعی تبدیل کند. من این هفت اصل را بر اساس تجربه ی خودم تعدیل کرده ام و به فهرست زیر رسیده ام:

1. تبلیغ باید درون مایه ای ذاتی داشته باشد تا هرکسی را به سوی خود بکشد. همچنین باید افراد زیادی خارج از حیطه ی مخاطبان موردنظرش را جلب کند. اگر بچه ها تبلیغی را که هدفش بزرگسالان است دوست دارند و بالعکس، معلوم می شود که در ساخت این تبلیغ از اصل قوی پیروی شده است.

2. تبلیغ باید مخاطبان را به مشارکت و همکاری وادارد. همچنین باید مردم را به انجام دادن فعالیتی بکشاند، چه آن فعالیت گرفتن یک شماره باشد، چه رفتن به فروشگاه، یا قهقهه زدن و یا صرفاً به فکر چیزی افتادن. یک آگهی، باقدرت متوقف سازی، هرگز اجازه نمی دهد مخاطب نقش منفعلی داشته باشد.

3. تبلیغ باید واکنشی احساسی برانگیزد. این اصل باید حتماً لحاظ شود، حتی اگر جذابیت شما از نوع عقلانی باشد. تبلیغ همیشه باید دارای نیازهای بنیادی آدمی باشد و احساسات افراد را برانگیزد.

4. تبلیغ باید کنجکاوی را تحریک کند. مخاطبان باید طالب شوند که بیشتر بدانند. این میل آن ها را متوقف می کند و به بررسی تبلیغ وا می دارد و باعث می شود به دنبال اطلاعات بیشتری باشند. هزینه طراحی سایت 

5. تبلیغ باید مخاطبان را شگفت زده کند. عنوانی تکان دهنده، تصویری غیرمنتظره، ترفندی غیرعادی در افتتاحیه ی عرضه ی محصولات یا داشتن ویترینی عجیب در فروشگاه همه این قدرت را دارند که مردم را بر جای خود میخ کوب کنند و به شگفت آورند.

6. تبلیغ باید اطلاعات بدیهی را منتقل کند- به شکلی هرظتنم ریغ. (نکته: سعی کنید این کلمه ی عجیب را برعکس بخوانید). پیچشی خلاقانه یا راهی جدید برای بیان یا دیدن یک چیز باعث می شود که مسئله ای بدیهی به امری غیرمنتظره تبدیل شود. اطلاعات بدیهی یعنی اینکه مارک محصول شما چیست؟ چگونه و برای چه کسانی مفید است؟ اما اگر این کار را به شکلی بدیهی انجام دهید ارتباطی برقرار نمی شود و توجه کسی را جلب نمی کند و مخاطبان تبلیغ شما را نادیده می گیرند.

7. گاهی لازم است تبلیغ از قواعد و شخصیت محصولتان و مقوله ای که در آن می گنجد فراتر رود. محصول باید برجسته باشد. توجه مردم به اموری جلب می شود که خارج از الگوهای رایج باشد (و در بازاریابی هم بی شک الگوهایی وجود دارد). پس یک راه این است که تبلیغی درست کنید که بسیار متمایز از آن چیزی باشد که مشتریان درباره ی مقوله ی محصول شما انتظار دارند. برای مثال اگر شما برای خدمات نظافت ادارات بازاریابی می کنید، حتماً تبلیغات صفحات زرد را بخرید و آگهی هایی تهیه کنید و فهرست قیمت خود و نظر مثبت و رضایت آمیز مراجعه تان را در آن بگنجانید. برای تکمیل این تلاش های معمول بازاریابی، با پست برای مشتریان احتمالی تان اسفنجی بفرستید که یک طرف آن نام و شماره تلفن شما و طرف دیگر آن این پیام نوشته شده باشد: البته اگر هنوز معتقدید که بدون کمک ما باید نظافت کنید، این اسفنج به دردتان می خورد.

برای تبلیغی که داستان داشته باشد و این داستان باعث شگفتی افراد شود، از الگوهای مرسوم تجاوز کند و مسایل بدیهی را به شکلی غیرمنتظره مطرح کند، شما به خلاقیت نیاز دارید. این راز موفقیت شماست و فقط به اتکای خلاقیت است که قدرت متوقف کردن پیدا می کنید.    طراحی سایت وردپرس